در خانواده امام رضا-علیه السلام-و در محافل شیعه، از حضرت جواد-علیه السلام-به عنوان مولودى پرخیر و برکتیاد مىشد. چنانکه «ابو یحیاى صنعانى» مىگوید: روزى در محضر امام رضا-علیه السلام-بودم، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودى است که براى شیعیان ما، با برکتتر از او زاده نشده است» .
گویا امام، به مناسبتهاى مختلف، از فرزند ارجمند خود با این عنوان یاد مىکرده و این موضوع در میان شیعیان و یاران امام رضا-علیه السلام-معروف بوده است، به گواه اینکه دو تن از شیعیان بنام «ابن اسباط» و «عباد بن اسماعیل» مىگویند: در محضر امام رضا-علیه السلام-بودیم که ابو جعفر را آوردند، عرض کردیم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ حضرت فرمود: «آرى، این همان مولودى است کهدر اسلام با برکتتر از او زاده نشده است» .
باز «ابو یحیاى صنعانى» مىگوید: در مکه به حضور امام رضا-علیه السلام-شرفیاب شدم، دیدم حضرت موز را پوست مىکند و به فرزندش ابو جعفر مىدهد. عرض کردم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ فرمود: «آرى، این مولودى است که در اسلام مانند او، و براى شیعیان ما، بابرکتتر از او زاده نشده است» .
شاید در بدو نظر تصور شود که مقصود از این حدیث این است که امام جواد از همه امامان قبلى براى شیعیان، با برکتتر بوده است، در حالى که چنین مطلبى قابل قبول نیست، بلکه بررسى موضوع و ملاحظه شواهد و قرائن، نشان مىدهد که ظاهرا مقصود از این حدیث این است که تولد حضرت جواد در شرائطى صورت گرفت که خیر و برکتخاصى براى شیعیان به ارمغان آورد، بدین معنا که عصر امام رضا-علیه السلام-عصر ویژهاى بوده و حضرت در تعیین جانشین خود و معرفى امام بعدى، با مشکلاتى روبرو بوده که در عصر امامان قبلى، بى سابقه بوده است، زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم-علیه السلام-گروهى که به «واقفیه» معروف شدند، بر اساس انگیزههاى مادى، امامتحضرت رضا-علیه السلام-را انکار کردند و از سوى دیگر امام رضا-علیه السلام-تا حدود چهل و هفتسالگى داراى فرزند نشده بود و چون احادیث رسیده از پیامبر حاکى بود که امامان دوازده نفرند که نه نفر آنان از نسل امام حسین خواهند بود، فقدان فرزند براى امام رضا-علیه السلام-، هم امامتخود آن حضرت، و هم تداوم امامت را زیر سؤال مىبرد و واقفیه این موضوع را دستاویز قرار داده امامتحضرت رضا-علیه السلام-را انکار مىکردند.
گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطى» به امام هشتم در اینمورد، و پاسخ آن حضرت است. «ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بوده است ، طى نامهاى به امام رضا-علیه السلام-او را متهم به عقیمى کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشى در صورتى که فرزندى ندارى؟ !
امام در پاسخ نوشت: از کجا مىدانى که من داراى فرزندى نخواهم بود، سوگند به خدا، بیش از چند روز نمىگذرد که خداوند پسرى به من عطا مىکند که حق را از باطل جدا مىکند .
این شگرد تبلیغى از طرف «حسین بن قیاما» (و دیگر پیروان واقفیه) منحصر به این مورد نبوده است، بلکه این معنا به مناسبتهاى مختلف و در موارد گوناگون تکرار مىشده و امام رضا-علیه السلام-همواره سخنان و دلائل آنان را رد مىکرده است ، تا آنکه تولد حضرت جواد به این سمپاشیها خاتمه داد و موضع امام و شیعیان که از این نظر در تنگنا قرار گرفته بودند، تقویت گردید و اعتبار و وجهه تشیع بالا رفت .
وسوسههاى واقفیه و دشمنان خاندان امامت در این مورد، به حدى بود که حتى پس از ولادت حضرت جواد که واقفیه را خلع سلاح کرد، گروهى از خویشان امام رضا-علیه السلام-طبعا بر اساس حسد ورزیها و تنگ نظریها-گستاخى را به جایىرساندند که ادعا کردند که حضرت جواد، فرزند على بن موسى نیست! !
آنان در این تهمت ناجوانمردانه و دور از اسلام، براى مطرح کردن اندیشههاى پنهانى خویش، جز شبهه عوامفریبانه عدم شباهت میان پدر و فرزند از نظر رنگ چهره! چیزى نیافتند و گندمگونى صورت حضرت جواد را بهانه قرار داده گفتند: در میان ما، امامى که گندمگون باشد وجود نداشته است! امام هشتم فرمود: او فرزند من است. آنان گفتند: پیامبر اسلام (ص) با قیافه شناسى داورى کرده است ، باید بین ما و تو قیافه شناسان داورى کنند. حضرت (ناگزیر) فرمود: شما در پى آنان بفرستید ولى من این کار را نمىکنم، اما به آنان نگویید براى چه دعوتشان کردهاید...
یک روز بر اساس قرار قبلى، عموها، برادران و خواهران حضرت رضا-علیه السلام-در باغى نشستند و آن حضرت، در حالى که جامهاى گشاده و پشمین بر تن و کلاهى بر سر و بیلى بر دوش داشت، در میان باغ به بیل زدن مشغول شد;گویى که باغبان است و ارتباطى با حاضران ندارد.
آنگاه حضرت جواد-علیه السلام-را حاضر کردند و از قیافه شناسان درخواستنمودند که پدر وى را از میان آن جمع شناسایى کنند. آنان به اتفاق گفتند: پدر این کودک در این جمع حضور ندارد;اما این شخص، عموى پدرش، و این، عموى خود او، و این هم عمه اوست، اگر پدرش نیز در اینجا باشد باید آن شخص باشد که در میان باغ بیل بر دوش گذارده است، زیرا ساق پاهاى این دو، به یک گونه است! در این هنگام امام رضا-علیه السلام-به آنان پیوست. قیافه شناسان به اتفاق گفتند: پدر او، این است!
در این هنگام على بن جعفر، عموى حضرت رضا، از جا برخاست و بوسه بر لبهاى حضرت جواد زد و عرض کرد: گواهى مىدهم که تو در پیشگاه خدا امام من هستى . بدین ترتیب یکبار دیگر توطئه و دسیسه مخالفان امامتبراى خاموش ساختن نور خدا، با شکست روبرو شد و خداوند آنان را رسوا ساخت.