سفارش تبلیغ
صبا ویژن



هدیه 2 - هدیه دوستان

   

زن دوم مثل انرژی هسته ایی میمونه...با اینکه حق مسلم ماست اما اجازه دستیابی به ما نمیدن... حتی در حد تحقیقات...!!!

زندگی مثل بازی گل یا پوچ است با تو گل و بی تو پوچ

اگه شکلات بودی شیرین ترین بودی اگه عروسک بودی بغل ترین بودی اگه ستاره بودی روشن ترین بودی و تا زمانی که دوست منی عزیزترینی

 خیلی سخته که بغض داشته باشی ، اما نخوای کسی بفهمه ... خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که روز تولدت ، همه بهت تبریک بگن ، جز اونی که فکر می کنی به خاطرش زنده ای ... خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی ، بعد بفهمی دوست نداره

چشمات را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم دستت را برای نوازش پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم و خودت را نیز برای پرستش

خدایا ، مرا قلبی ببخش ، که برای دیگران بتپد ، با اشک دیگران اشک بریزد ، از شادی دیگران شاد شود و رنج دیگران را رنج خود بداند ، قلبی که مرا با تمام آفرینش ، پیوند بزند . آمین

آنکس که میگفت دوستم دارد، عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد ، رهگذری بود که روی برگهای خشک پائیزی راه میرفت ، صدای خش خش برگها همان آوازی بودکه من گمان میکردم میگوید : دوستت دارم

پسره داشت گریه می کرد باباش پرسید چی شده؟ گفت عاشق شدم! باباش گفت حالا عاشق کی هستی؟ گفت هر کی شما صلاح بدونید!

 جشنواره فیلمهای افغانستان : 1- یک تکه نان برای 10 نفر (مستند) 2 - دیشب بی بی تو دیدم شاه مقسود (خانوادگی ) 3 - دخترک ناس فروش ( اجتماعی ) 4 - چند میگیری کنده کاری کنی ؟ ( سیاسی ) 5 - ناس ، عشق ، موتور گازی (کمدی) 6 - کابُل بدون توقف (عشقی ) 7 - تا حالا موز خوردی (غمگی

دو تا ماشین با هم تصادف می‌کنند. افسر میاد و می‌پرسه: کدومتون مقصر بودید؟ بنده‌خدا میگه: والله من خواب بودم ندیدم، از ایشون بپرسید. !!!

 باید که دیده باشی من ماندم وجدایی من منتظر نشستم شاید شبی بیایی مثل نگاه سردی در کوچه های شعرم بر سنگفرش چشمت جا مانده رد پایی در اجتماع این خط من بودمو دو سایه عزیزم رفتی ودوباره تنها من ماندم وجدایی

 



نویسنده » داود » ساعت 3:52 عصر روز پنج شنبه 86 مرداد 4