شرمم از آن است که نمات را بر زبان جاری کنم
و یا آ«که با همان قلم "ن والقلم ما یسطرون" که بر آن سوگند یاد کرده ای
بخواهم بر مصحف ، زیبایی تمام یعنی اسمت را رقم بزنم
چون به خاطر ازدیاد رذایل و ناپاکی های دهان وباطنم ، شرم از اوردن نامت دارم
تو را هم به دیگر نام صدا می زنم
ای فریاد رس
من در تمام برهه زندگی ام در کشاکش همه سختی ها و طی همه لطف ها و مرحمت هایت شاید سر بلند بوده ام
ولی امروز
با تمام تفاسیر و وجوه معنی " کلانعام بلهم ازل " را به تصویر کشیدم
یا الاه العاصین
من در جهل وقباهت رفتارم معترفم و دعایم "اللهم اهدنا صراط المستقیم "است
راستی هنوز نویدت را در گوش دارم ، با تمام ناشنوایی گفته هایت
"السابقون السابقون اولءک المقربون"
من می خواهم در بازگشت دوباره به سویت از دیگر مذنبین و نادمین سبقت بگیرم
چون چند صباحی دیگر "انا لله و انا علیه الراجعون "
-
می دانم که ای دوست نه گفتن برای تو نیست
چون تو را همیشه با "بسم الله الرحمن الرحیم " می شناسم
بزرگوار کلام من حرف سر به صخره خوردگان است
"از آن روزی که ما را آفریدی به غیر معصیت چیزی ندیدی
خداوندا به حق هشت و چارت گذز از ما گنه دیدی ندیدی